- مسلم گردیدن
- تاشت گشتن تاشتیدن سپرده گردیدن مسلم شدن: ملکشاه... و ملک و لشکر و رعیت او را مسلم گشت برای صایب... نظام الملک
معنی مسلم گردیدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مسلط شدن
درد مند گردیدن
مخلد شدن: سلطان... بشکرانه آن سربر زمین نهاد که برروی روزگار مخلد گشت
مسخر شدن: و چون همه جهان او (سنجر) را مسلم شد و ملوک اطراف مسخر گشتند و فرمان امر... نفاذ یافت
گوارا گشتن، روا گشتن گوارا شدن: گفت: دشوار است بر من اظهار سر کسی که برمن اعتماد کرده باشد و مرا بکشتن دمنه شادی مسوغ نگردد، جایزشدن روا گردیدن
مسلوک داشتن: ... بحسن حراست و سیاست اومسلوک ومامون گشته
مسلمان شدن
باز رهانیدن آسوده گرداندن تاشت گرداندن ثابت کردن قطعی کردن، محفوظ داشتن مصون داشتن: ... و بتوبت و انابت خود را از تبعت آخر مسلم گردانی و بازرهی
گزیریدن برآن شدن مصمم شدن: وبلشکر آذربایجان پیوسته لوازم محافظت و محارست بتقدیم رساند بدین عزیمت مصمم گشته امرا آذربایجان را از توجه شاهزاده نامدار و عساکر ظفرشعار اخبار نمودند
مطلع شدن
معلوم شدن: معلوم گشت که سخن ایشان فاسد است